پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : ركود مزمن
یکشنبه، 30 فروردین 1394 - 09:59 کد خبر:34760
پيام نفت: سياست پولي سهلگيرانه، نصف شدن قيمت نفت و كاهش ارزش پول در بسياري از نقاط جهان نسخهاي براي توسعه اقتصادي سريعتر است.
پيام نفت:
با اين حال، صندوق بينالمللي پول در پيشبيني سهشنبه خود، رشد اقتصادي جهان در سالجاري ميلادي را بدون تغيير و معادل 5/ 3 درصد برآورد كرده است. اين رقم كمتر از 9/ 3 درصد پيشبيني شده است كه يك سال قبل و پيش از سقوط قيمت نفت اعلام شده بود؛ درحاليكه از آن زمان تاكنون ارزش دلار افزايش يافته است و بانكهاي مركزي اروپا هم «سياست تسهيل مقداري» را آغاز كردهاند.
«اگر شما 15 سال پيش نرخ بهره و قيمت كنوني نفت را به كسي ميگفتيد و پيشبيني وضعيت اقتصادي را ميخواستيد، او با اطمينان عنوان ميكرد كه رونق اقتصادي شكل خواهد گرفت اما در جهان واقع چنين اتفاقي نيفتاد.» اين سخن را ميشالا ماركوسن، رئيس بخش اقتصادهاي جهاني در سوسيتهجنرالاساي در لندن عنوان كرده است.
ماركوسن شك دارد كه پيشرانهاي قابلاتكاي تقاضا در حال حاضر به اندازه گذشته قدرتمند باشند. او اشاره ميكند كه ايجاد محركي همچون كاهش نرخ بهره، هزينههاي انرژي و ارزش پول، احتمالا تنها نيمي از آنچه اقتصاددانان پيش از اين انتظار داشتند، اثر داشته است.
اما چرا عواملي كه زماني موتور محركه اقتصاد بودند ديگر باعث توسعه نميشود؟ پاسخ اين پرسش را بايد در تركيبي از تغييرات و نتايج ساختاري پس از بحران مالي 2009-2008 پيدا كرد.
احتمالا لزوم كاهش بدهيها، اكراه مداوم بانكها نسبت به وامدهي و قوانين و مقررات سختگيرانهتر موانعي بر سر راه كاهش هزينههاي وامگيري هستند.
نفت، نرخ برابري ارز
با توجه به وضعيت نفت، افزايش بهرهوري انرژي موجب شده است برخي از مزيتهاي كاهش هزينهها نمايان نشود. نرخهاي پايينتر برابري ارز (در كشورهايي مانند ژاپن) نيز منجر به افزايش قابلتوجه صادرات نشده است؛ حداقل به اندازهاي كه در جنگهاي بر سر قيمت متداول است.
ماركوسن ميگويد: دلايل بنيادين بيشتري نيز وجود دارد. روند پير شدن جمعيت كشورهاي مختلف به معناي بازنشستگان بيشتر و تمايل به پسانداز بيشتر است. از طرفي چين نيز هنوز در حال صادرات ركود است.
استفان كينگ، رئيس بخش اقتصاد جهاني در شركت هلدينگ اساسبيسي ميگويد: ناتواني اقتصاددانان و الگوهاي پيشنهادي آنها براي تشخيص اين موضوع كه جهان تغيير كرده است، توضيح ميدهد كه چرا پيشبينيهاي اقتصادي معمولا غلط از آب درميآيند. او اشاره ميكند كه از سال 2000 تاكنون، تحليلگران رشد سالانه اقتصاد آمريكا را بيشتر از 10 بار بالاتر از واقعيت پيشبيني كردهاند و تنها 3 مرتبه برآورد آنها كمتر از واقعيت بوده است. اين موضوع را، نه با اين شدت، اما ميتوان تا حدي براي ژاپن، آلمان و بريتانيا هم مشاهده كرد. كينگ اضافه ميكند: «چرا اين كارشناسان هر سال فرضياتي را در پيشبينيهاي خود استفاده ميكنند كه جواب نميدهد؟ چرا واقعيتها را نميبينند؟» انتظار ميرود از اين پس بحثهاي بيشتري در مورد آنچه ركود مزمن ناميده ميشود، بشنويم؛ بهخصوص زماني كه سياستگذاران كشورها در اين هفته در IMF جمع ميشوند و دولتها را وادار ميكنند تا تلاش بيشتري براي افزايش تقاضا انجام دهند.
اد ياردني، رئيس شركت تحقيقات ياردني عنوان ميكند: «اقتصاد جهاني بيش از آنكه نشاندهنده رونق و بهبود باشد، هنوز علايمي از ركود را از خود نشان ميدهد.»
دنياي اقتصاد