پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : جهت‌يابي نفت با پنج حسگر
پنجشنبه، 9 بهمن 1393 - 08:31 کد خبر:32839
پيام نفت: «جهت بازار نفت به كدام سمت خواهد بود؟» بعد از سقوط بيش از 50 درصدي بازار نفت در ماه‌هاي گذشته و پيش‌بيني تحليلگران از رسيدن قيمت نفت به سطوح 40 تا 50 دلاري،‌ حالا اين موضوع به پرسشي كليدي بدل شده است.

پيام نفت:
محافل خبري و اقتصادي در جهان به دلايل ريزش اخير قيمت نفت بسيار پرداخته‌اند. با وجود اين، «دنياي‌اقتصاد» نشانه‌ها يا «حسگرهايي» را در بازار نفت بررسي مي‌كند كه مي‌تواند جهت‌گيري آينده بازار نفت را روشن سازد. «نظر خبرگان بازار»، «ساختار زماني»، «صرفه تبديل» فرآورده‌هاي نفتي، «حجم معاملات و موقعيت‌هاي باز» و شرايط و تحولات «بازيگران سياسي- اقتصادي» بازار نفت، حسگرهايي پنجگانه هستند كه «دنياي اقتصاد» در گزارشي به بررسي آنها پرداخته است. بر مبناي اين گزارش، در حالي ‌كه ساختار زماني بازار و شرايط سياسي- اقتصادي كشورهاي تاثيرگذار در عرضه و تقاضاي نفت، احتمال صعودي شدن بازار را در كوتاه‌مدت بعيد نشان مي‌دهند، اما سه حسگر ديگر يعني برآيند نظر خبرگان، حجم معاملات و تعداد موقعيت‌هاي باز و صرفه تبديل فرآورده‌هاي نفتي حكايت از تغيير جهت مسير بازار در آينده‌اي نزديك دارند. از مجموعه اين معادلات مي‌توان با كمي احتياط نتيجه گرفت كه احتمالا نفت در محدوده 44 تا 48 دلار فعلي، به يك كف قيمتي رسيده است.

پنج علامت از مسير بازار نفت

گروه تحليل؛ همايون فطرس: آيا روند ريزش قيمت جهاني نفت كه از خرداد‌ماه شروع شده ادامه مي‌يابد يا اين روند به روزهاي پاياني خود نزديك شده است؟گرچه تا چندي قبل برخي پيش‌بيني‌ها از ادامه سقوط نفت به كانال‌هاي پايين‌تر خبر مي‌دادند، اما تحولات برخي حسگرهاي بازار نفت نشان از به كف رسيدن قيمت نفت دارد. از منظر تحليلگران بازار، «پيش‌بيني‌هاي خبرگان بازار نفت»، «اختلاف قيمت در سر رسيد‌هاي بازار آتي نفت»، ميزان حاشيه سود پالايشگاه‌ها از تبديل نفت به فرآورده‌هاي نفتي (صرفه تبديل)، حجم معاملات و تعداد موقعيت‌هاي باز و تحرك و تغيير شرايط بازيگران پنج حسگري هستند كه وضعيت كنوني و آينده بازار نفت را انعكاس مي‏دهند.


در بين اين حسگرها، هم‌اكنون «اجماع خبرگان»، رسيدن «صرفه تبديل» فرآورده‌هاي نفتي نظير بنزين و نفت كوره به محدوده‌هاي كف قيمتي و نيز افزايش «حجم معاملات و تعداد موقعيت‌هاي بازار» حكايت از ادامه دار نبودن ريزش قيمت نفت مي‌كنند. واكاوي اين سه حسگر بيانگر پيدايش يك كف قيمتي در سطوح فعلي 44 تا 48 دلار براي هر بشكه نفت هستند. دو حسگر ديگر، يعني «ساختار زماني بازار» و «نقش سياسي-اقتصادي كشورهاي تاثيرگذار در بازار نفت»، با آنكه به قطعيت، حكم به رسيدن بازار به كف قيمتي و بازگشت آن از سطوح فعلي نمي‌كنند، اما به‌عنوان نشانه‌هايي درخور و مهم براي پايش روند بازار محسوب مي‌شوند. علائم اين دو حسگر هم حكايت از آن دارد كه دست كم مدت زماني چندماهه براي بازگشت بازار به مسير صعودي نياز است و در كوتاه‌مدت نبايد انتظار رسيدن قيمت نفت به سطوحي بالا را در سر داشت.

 حسگر اول: اجماع خبرگان مبني بر توقف ريزش
فراواني و تنوع تحليل‌هاي بنيادين و تحليل‌هاي فني در مورد بازار نفت به خصوص در هفته‌هاي اخير خود نشانه آن است كه نفت به‌طور فزاينده‌اي مورد دقت و زير ذره‌بين قرار گرفته است. با وجود اين تحليل‌ها، آنچه افراد باسابقه و خبره در بازار نفت از آينده نفت بيان مي‌دارند، در اين شرايط بايد بيش از هر زماني مورد توجه قرار بگيرد. به گفته اكثر تحليلگران و خبرگان بازار نفت، با توجه به مازاد عرضه نفت و ديگر شرايطي كه مفصل در تحليل‌ها به آن پرداخته شده است، قيمت نفت در سال 2015 همچنان تحت فشار خواهد بود و اميد چنداني به بازگشت بازار به سطوح قيمتي پيش از سقوط چندماهه اخير در اين مدت نخواهد بود. با وجود اين تحليلگراني چون «اندرو‌هال» كه نام آشنايي در بازار و تجارت نفت در آمريكا است، ضمن تاييد اينكه بازار نفت در سال 2015 همچنان زير فشار خواهد بود، بيان مي‌دارد «قيمت‌هاي نسبي بسيار پايين در كوتاه‌مدت و ظرفيت بالقوه كمبود عرضه در ميان مدت مي‌تواند فرصت‌هاي جذابي براي معامله‌گري در اين بازار را در دوازده ماه پيش روي به‌دنبال داشته باشد.» به گفته هال، عربستان كه نقشي تعيين‌كننده در بازار نفت و قيمت‌گذاري در اين بازار دارد سعي دارد با عدم كاهش توليد، توليدكنندگان ديگر را كه هزينه توليد بالايي دارد از بازار بيرون براند، موضوعي كه به‌طور خاص هدف آن توليدكنندگان نفت شيل در آمريكا و كانادا است. با وجود اين، اكثر اين توليدكنندگان، در قيمت‌هاي فعلي حدود 50 دلار قادر به ادامه توليد خود هستند، مگر تعدادي از توليدكنندگان نفت در كانادا كه در اين قيمت‌ها بيش از همه آسيب‌پذير هستند. در نهايت‌هال بيان مي‌دارد 40 دلار «كف نهايي قيمت» براي هر بشكه نفت محسوب مي‌شود. همچنين به گفته «مايك ويتنر»، مدير بخش تحليلگري بازار نفت بانك سوسيته جنرال، روند ذخيره‌سازي نفت در 6 ماه نخست سال 2015 هر چه بيشتر ادامه خواهد يافت و وضعيت كنوني بازار، كه قيمت‌هاي فروش آتي از قيمت‌هاي فروش نقد بيشتر است (وضعيت «كنتانگو») تشديد خواهد شد. ميزان ذخيره‌سازي نفت در نفت‌كش‌ها در 6 ماه اخير حتي چندان قابل ملاحظه نبوده است. به گفته كارشناسان جي.بي.سي انرژي
 (JBC Energy)، اين كشتي‌ها در اين ماه‌ها به خاطر پايين‌بودن نرخ روزانه كرايه، در برابر پذيرش محموله‌هاي نفتي و تبديل شدن به انبار نفت تا حدي مقاومت مي‌كردند. به گفته اين كارشناسان با كاهش يافتن نرخ كرايه بار و مزيت پيدا كردن درآمد ذخيره‌سازي نفت براي كشتي‌ها، ظرفيت‌ ذخيره‌سازي نفت بيشتر خواهد شد و اين موضوع به جذابيت خريد به قصد ذخيره‌سازي و فروش در آينده مي‌افزايد، امري كه وضعيت كنتانگوي بازار نفت را تشديد مي‌كند. به گفته آژانس بين‌المللي انرژي (IAE) در نيمه نخست سال 2015 بيش از 300 ميليون بشكه نفت در نفت‌كش‌هاي روي دريا و نيز انبارهاي نفت در خشكي ذخيره خواهد شد. همچنين اين نهاد پيش‌بيني مي‌كند تقاضاي روزانه نفت به حدود 930 هزار بشكه در روز كاهش يابد. با توجه به اين پيش‌بيني و نيز پيش‌بيني اوپك از مازاد عرضه‌اي حدود 83/1 ميليون بشكه در روز در سال 2015، مي‌توان نتيجه گرفت به‌طور حتم در سال 2015 سمت تقاضاي بازار بسيار ضعيف‌تر از سمت عرضه بوده و اين سبب تداوم ركود بازار نفت خواهد بود.

 حسگر دوم: نزديك شدن ساختار زماني بازار به سطوح بازگشت
با توجه به اختلاف قيمتي ميان سررسيد‌هاي مختلف يك بازار، مي‌توان دريافت كه بازار در شرايط غلبه عرضه قرار دارد يا سمت تقاضا است كه بازار را هدايت مي‌كند. به‌طور مشخص، اگر در بازاري قيمت‌هاي مربوط سررسيدهاي آتي از قيمت‌هاي جاري يا نقد بيشتر باشد، آن بازار را «كنتانگو» اطلاق مي‌كنند و در مقابل اگر برعكس اين شرايط باشد، بازار صورت كاهشي يا «بكوارديشن» (Backwardation) دارد. در بازار كنتانگو انتظار مي‌رود قيمت‌هاي آتي با نزديك شدن به سررسيد كاهش يابند و قيمت‌هاي نقدي نيز به مرور افزايش يابند تا نهايتا اين دو با يكديگر همگرا شوند. كنتانگو بودن بازار نشانه آن است كه معامله‌گران باور دارند در مقطع زماني حال مازاد عرضه، يا كمبود تقاضا وجود دارد و اين حالت در طولاني مدت دوام نداشته و در آينده قيمت‌ها افزايش خواهند داشت. در مقابل در شرايط كاهشي يا بكوارديشن اين باور وجود دارد كه قيمت‌هاي جاري به سبب كمبود عرضه يا افزايش مقطعي تقاضا، افزايش يافته‌اند و در آينده تعادل عرضه و تقاضا مجددا برقرار خواهد شد؛ در نتيجه قيمت‌هاي آتي كمتر از قيمت‌هاي جاري (Spot Price) هستند.
بازار جهاني نفت در دهه اخير به‌صورت دوره‌اي در حالت كنتانگو يا بكوارديشن بوده است. چنان كه سايت خبري تحليلي بلومبرگ نيز به آن مي‌پردازد، پيش از وقوع بحران مالي سال 2008، بازار نفت در حالت بكوارديشن بود و با وقايعي كه در آن سال اتفاق افتاد، بازار وارد فازي طولاني مدت در حالت كنتانگو شد. در اواخر همان سال 2008، شرايط طوري بود كه اختلاف قيمت سررسيد اول با سررسيد ‌هفتم كه فاصله 6 ماهه دارند، به بيش از 12 دلار رسيده بود. از اواخر سال 2010 و با ظاهر شدن آثار خروج از ركود اقتصادي، بازار نفت نيز مجددا وارد حالت بكوارديشن شد؛ به‌طوري كه در اين دوره بسيار طولاني كه تا سال 2014 ادامه يافت، اختلاف قيمت دوسررسيد اول و هفتم در مقطعي به كمتر از منفي 7/7 دلار رسيد، اما از ماه ژوئن 2014 با پررنگ شدن گمانه‌زني‌ها در مورد كاهش قيمت نفت و انتشار آمارهايي مبني بر مازاد عرضه‌ و كاهش تقاضاي نفت در ميان‌مدت، بازار باز هم وارد دوره كنتانگو شده است. در مقطع كنوني، اختلاف قيمت دو سررسيد اول و هفتم، حدود 6 دلار است و اين ميزان هنوز فاصله زيادي با ركوردهاي دوره كنتانگوي قبلي دارد. از طرفي، به گفته بلومبرگ با توجه به آنكه هزينه ذخيره‌سازي يك بشكه نفت براي 6 ماه حدود 5/6 دلار است، اختلاف قيمت سررسيدهاي آتي با فاصله 6 ماه حداقل به بيش از 5/6 دلار منطقي به نظر مي‌رسد.
تغيير فاز بازار از بكوارديشن به كنتانگو يا بر عكس براي فعالان بازار نفت علامت مهمي به‌شمار مي‌رود. در صورتي كه بازار مجددا وارد حالت بكوارديشن شود، سيگنال مهمي است كه نشان مي‌دهد قيمت‌ها به كف رسيده‌اند. اما با توجه به عواملي چون افزايش ظرفيت ذخيره‌سازي و نگهداري نفت در جهان، انتظار مي‌رود دوره تشديد وضعيت كنتانگوي بازار نفت، از دوره مشابه آن در سال‌هاي 2008 و 2009 طولاني‌تر باشد، در نتيجه بايد انتظار آن را داشت كه تا يك سال آينده نه تنها بازار به مسير صعود بازنگردد؛ بلكه محتمل است كف‌هاي پايين‌تر قيمتي نيز براي ريزش اخير نفت، به ثبت برسد.

 حسگر سوم: رسيدن «صرفه تبديل» فرآوري نفت به پايين‌ترين سطوح
ميزان حاشيه سودي كه پالايشگاه‌ها از تبديل نفت به فرآورده‌هاي نفتي به دست مي‌آورند به‌عنوان «صرفه تبديل» (Crack Spread) شناخته مي‌شود. دو صرفه تبديل مربوط به بنزين و نفت كوره از متداول‌ترين مشتقاتي هستند كه در بازار آمريكا مورد معامله قرار مي‌گيرند. در فصل‌هاي سرد سال، از تقاضاي بنزين به خاطر كاهش سفر با خودروها، كاسته مي‌شود. اين موضوع را مي‌توان در نمودار مربوط به صرفه تبديل بنزين مشاهده كرد. با آنكه همين حالا نيز رانندگان از كاهش قيمت بنزين كه به تبع كاهش قيمت نفت اتفاق افتاده است، خشنود هستند، اما پيش‌بيني مي‌شود اين موضوع بيشتر در سفرهاي بهار و تابستان افراد با خودروهايشان نمود يابد. در مقطع كنوني «صرفه تبديل» هر بشكه نفت به بنزين براي ماه مارس (10 اسفند تا 11 فروردين) حدود 2/12 دلار است كه نسبت به هفته گذشته 3 دلار افزايش نشان مي‌دهد. اين موضوع در مورد «صرفه تبديل» نفت كوره بهتر منعكس شده است؛ زيرا نفت كوره تقاضاي پيوسته‌تري در طول سال دارد،به همين دليل تغييرات صرفه تبديل اين ماده نتايج بهتري را نشان مي‌دهد. مقدار صرفه تبديل نفت كوره هم‌اكنون حدود 23 دلار است كه با كف قيمتي كه در ماه جولاي امسال، در حدود 15 دلار به ثبت رسيده است چند دلار فاصله دارد. شرايط آب و هوايي اخير در آمريكاي شمالي و سرد شدن كم‌سابقه هوا، سبب تقويت تقاضاي نفت شده است و به‌دنبال آن، صرفه تبديل نفت كوره نيز نسبت به هفته گذشته 2/2 دلار براي سررسيدهاي نزديك افزايش داشته است. پايش نمودارهاي صرفه تبديل بنزين و نفت كوره مي‌تواند راهبردي باشد كه در صورت رسيدن اين دو نمودار به سطوح حمايتي مهم يا كف‌هاي تاريخي بازار، نشانه‌اي براي بازگشت قيمت نفت و رشد مجدد تقاضاي طلاي سياه محسوب شود.

 حسگر چهارم: افزايش ‌يكباره حجم معاملات و تعداد موقعيت‌هاي باز
معامله‌گران بازارها معتقدند وقتي حجم معامله‌ها بالا مي‌رود و تعداد قراردادها و موقعيت‌هاي باز افزايش مي‌يابد، نشانه‌اي از تحول بازار در آن مقطع خاص است. از ابتداي ماه ژانويه، حجم معاملات در بازار نفت نيويورك بيش از سه برابر رشد داشته و از 200 هزار، به بيش از 600 هزار براي نفت سبك آمريكا رسيده است. همچنين، ميزان قراردادهاي باز نيز براي معاملات نفت سبك آمريكا نزديك به 500 هزار قرارداد بوده است، اما موضوع مهم‌تر آن است كه در هفته‌هاي اخير، تعداد موقعيت‌هاي خريد باز معامله‌گران غيرتجاري (كه جهت‌گيري آنها نشان‌دهنده جهت‌گيري اصلي بازار است) به‌طور مرتب افزايش يافته و از تعداد موقعيت‌هاي فروش باز اين معامله‌گران كاسته شده است. بر مبناي داده‌هاي CFTF‌ كه گزارش‌دهنده اطلاعات بازارهاي آتي آمريكا است، ظرف هفته منتهي به بيستم ژانويه 2015، ميزان قراردادهاي باز خريد براي نفت سبك آمريكا به بيش از 408 هزار قرارداد رسيده است؛ درحالي كه اين ميزان براي قراردادهاي فروش به 200 هزار مي‌رسد. ظرف اين هفته، بيش از 36 هزار موقعيت در بازار بسته شده‌اند كه با توجه به كاهشي بودن روند هفته‌هاي اخير بازار، اين موضوع از آن حكايت دارد كه بر تعداد كساني كه اميد چنداني به كاهش بيشتر قيمت از سطوح فعلي ندارند، افزوده شده است و آنها به دليل چنين انتظاري اقدام به تسويه موقعيت‌هاي فروش خود كرده‌اند. به هر روي،‌ پايش ميزان قراردادهاي باز، حجم معاملات و جهت‌گيري معامله‌گران در بازار، موضوعي است كه مي‌توان از آن ديده شدن نشانه‌هايي براي تغييرهاي احتمالي مسير بازار را انتظار داشت.

 حسگر پنجم: تحرك و تغيير شرايط بازيگران سياسي و اقتصادي
مهم‌ترين مصرف‌كننده انرژي در اقتصاد كنوني جهان كشور چين است. يكي از دلايل عمده سقوط اخير قيمت نفت و پايداري آن در قيمت‌هاي كنوني نيز اخباري است كه از كند شدن رشد اقتصادي چين در سال 2015 ميلادي به گوش مي‌رسد. با وجود اين، اخيرا بانك HSBC نسخه نهايي نشده شاخصChina PMI (Purchasing Manager’s Inde x)x مربوط به ماه ژانويه را منتشر كرده كه نسبت به ماه گذشته، اندكي بهبود يافته است. به گفته برخي تحليلگران نشانه‌هاي اينچنيني مي‌تواند گوياي توقف افول رشد اقتصادي چين باشد. در سوي ديگر، توليدكنندگان عمده نفت در جهان نظير عربستان، ايران و ونزوئلا نقشي تعيين‌كننده در قيمت‌گذاري بازار نفت دارند. با وجودي كه عربستان تمايلي به كاهش توليد نفت از خود نشان نمي‌دهد؛ اما كشورهايي چون ايران و ونزوئلا به‌شدت به‌دنبال محدود شدن توليد نفت كشورهاي عضو سازمان اوپك هستند. پايش تحولات سياسي، تصميم‌هاي داخلي اين كشورها از جمله قيمت نفت در بودجه سال آتي و نيز تعاملات ميان اين كشورها نظير سفري كه رئيس‌جمهور ونزوئلا به چند كشور از جمله ايران داشت، موضوعاتي هستند كه مي‌تواند راهبردي مهم براي دنبال كردن مسير بازار نفت باشد؛ مسيري كه به نظر مي‏رسد بازيگران كليدي نفت كم‏كم بر سر تغيير جهت آن و صعودي كردن روند، در حال رسيدن به اجماع و اتفاق نظري هر چند نسبي، هستند.
 
دنياي اقتصاد