پيام نفت -رسانه خبري تحليلي نفت، گاز و انرژي : واكاوي عدم اقبال جامعه به رسانه ملي
چهارشنبه، 26 آذر 1393 - 11:50 کد خبر:31311
پيام نفت:

نشان آنلاين: ضعف عملكرد صدا و سيما، از دلايل اصلي روي آوردن بخش هاي مختلف جامعه به سوي شبكه هاي ماهواره اي است. دستاورد تداوم اين روند سبب مي شود كه سبك زندگي و افكار نسل جوان بر اساس ارزش هاي سياست گذاري شده ي ماهواره شكل بگيرد و اين امر ضربه بزرگي را به نحوه جامعه پذيري افراد وارد مي كند، ضربه و ضرباتي كه بي شك آسيب بسياري از آن ها جبران ناپذير است.
حال سوالي كه مطرح مي شود اين است كه ضعف صدا و سيما از كجا نشات مي گيرد؟چرا رسانه ملي با وجود سخت افزار به روز و نرم افزارهاي قابل اتكا نمي تواند راهكار مشخص و كارآمدي را براي افزايش مخاطبان خود برگزيند و نتيجه ي مطلوب را حاصل كند و در اين ميان از همه ي موارد فوق الذكر مهم تر، چرا با بي اقبالي جوانان جامعه روبرو شده است؟
نگاهي گذرا به آمار و مستندات اين جواب را به  ذهن متبادر مي سازد كه مشكل اصلي به مديريت ادوار گذشته صدا و سيما برمي گردد. مديريتي كه امكان پاسخگويي مناسب به وقايع و اتفاقات روزمره را نداشت، نمونه بارز آن كه سبب شد موجي از نارضايتي ها را در كشور شاهد باشيم و بسياري از هموطنان را آزرده خاطر سازد،در هنگام وقوع زلزله استان آذربايجان شرقي صورت گرفت،زماني كه رسانه ي ملي مي بايست براساس وظيفه ي ذاتي خود به التيام درد آسيب ديدگان مي پرداخت، با اهمالي نابخشودني چند روز نخست بروز فاجعه برنامه هاي عادي خود و حتي برنامه هاي طنز و... را پخش مي كرد.
از سوي ديگر با حذف مديران توانمند و خلاق سال هاي قبل تر، رسانه ي ملي فاقد توانايي اثرگذاري و جهت دهي به ذائقه و سليقه مخاطب شده بود و بي اندك نوآوري مثبت براي جذب و اقناع مخاطب فعاليت مي كرد. برخوردهاي سليقه اي در دوره ي پيشين مديريت اين سازمان مهم و موثر در توسعه فرهنگي كشور، باعث شد استقبال مردم از ساخته هاي صدا و سيما كم و كمتر شود.
به گزارش نشان آنلاين، همچنين عدم بهره گيري از صاحبنظران و كارشناسان حوزه رسانه و ارتباطات در ترسيم روزگار نه چندان خوشايند صدا و سيما موثر بود. نخبگان علمي و فرهنگي كه تجارب ارزشمندي در اين عرصه داشتند به ورطه ي فراموشي سپرده شدند و در اين ميان برنامه هايي مانند نود، ماه عسل و ... تنها ساخته هايي بودند كه دليل پيگيري مخاطبان و نظاره تصاوير جعبه ي چهارگوش تلويزيون بودند، اما واقعيت اين است كه آيا  رسانه ي ملي در خصوص ساخت برنامه هاي محبوب مردم مثل برنامه هايي كه از آن ها ياد شد، بضاعت كافي و وافي نداشت؟
نكته ديگر اين است كه برنامه‌هاي سازمان صدا و سيما در اين سال ها، به ترويج پيام‌هاي آموزشي، تربيتي و اعتقادي به صورت ظريف و نامحسوس توجه شايسته اي نشان نداد، رسانه ملي حتي تلاش نكرد تا با شناخت كافي نسبت به حساسيت ها و مشخصات اقليم جغرافيايي، فرهنگي، اجتماعي و سياسي جامعه ايراني تجديد نظري اساسي در محتوا و سبك برنامه هاي خود كند و همين مسئله موجب شد تا تاثيرات تبليغي آن در مقايسه با رسانه هاي مشابه ديگر كمرنگ و كمرنگ تر شود.
براساس شواهد موجود، صدا و سيماي ايران قابليت هاي ارزشمندي دارد تا اقشار مختلف مردم را به تماشاي مستمر و جديي رسانه ملي باز گرداند، به شرط آن كه مديران اين رسانه از رويكرد محافظه كارانه و تنگ نظرانه دوري كنند، از سلائق و نظرات مختلف استفاده نمايند، دغدغه جدي نقد وضع موجود براي نيل به وضع مطلوب را داشته باشند و به تقويت توليدات رسانه اي اهتمام ورزند، اقدامات مهمي كه اميد مي رود در مديريت جديد صدا و سيما محقق شوند.